اولین مسافرت آدرینای ما
عزیزم اولین مسافرتت فردای روزی بود که واکسن 4 ماهگیتو زدی. آخه بابایی یدفعه تصمیم گرفت 2-3 روز تعطیلات را بریم تهران. پنجشنبه تو واکسن زده بودی و حالت خوب نبود. از شب تا صبح هم نخوابیدی و تب کردی که من و بابا بیدار بودیم و پاشویه می کردیمت. نزدیک ظهر جمعه حالت خوب شد و با مامانجون شازده و باباجون رفتیم تهران. گلم تمام طول راه را خوابیدی حتی بیدارت کردم شیر بخوری پا نشدی.تهران رفتیم پیش دوستت ساوینا، جیگرم خیلی خوب و آروم بودی (فکرشو نمی کردم). برگشتن عمه فرزانه و محمد هم با ما اومدن. اینم عکسهات توی اولین مسافرتت. عکس تو با دوستت ساوینا. انجا رفتیم خونه دوست باباجون عمو هوشنگ. اینقدر که آروم بو...